کاربری جاری : مهمان خوش آمدید
 
خانه :: شعر
موضوعات

اشعار



مدح و ولادت حضرت علی علیه‌السلام

شاعر : غلامرضا سازگار     نوع شعر : سرود     وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن     قالب شعر : مسدس ترکیب    

هستی امشب تا سحر اختر شماری می کند          خواب هم در دیده ها شب زنده داری می کند

بـاد اعـجـاز نـسـیـم نـو بـهـاری مـی کـنـد          خاک را از اشک خود مشک تتاری می کند


چاه زمزم اشک شوق از دیده جاری می کند          کعبه چشمش در ره است و بیقراری می کند

چشم بگشوده که صاحب خانه آید در حرم

بـاغـبـان روح بـا ریـحـانـه آیـد در حـرم

ای ملائک گـل برافـشـانـیـد بـام کعبه را          بـیـشتـر گـیـریـد امشب احـتـرام کعـبه را

با وضـو بـایـد به لب آریـد نـام کعـبـه را          بشنود از چـار رکن امشب پیام کعـبـه را

هم پیام کـعـبـه هـم ذکـر سـلام کـعـبـه را          مـام کـعـبـه آورد با خـود امـام کـعـبـه را

ای حـرم آمـاده شو تا میهـمان داری کنی

میهمان خویش را در موج غم یاری کنی

ای حرم آغوش خود بگشا که جانانت رسید          میـهـمـان نه مـیـزبـان میـهـمـانانت رسید

پایداری کن که رکن چار ارکـانت رسید          شب بجای مـاه خورشید فـروزانت رسید

مظهـر حُـسـن خـدای حیِّ مـنّـانـت رسید          پیکر بی روح بودی تاکنون، جانت رسید

بازکن در باز کن در حـیـدر آمد سوی تو

شیر حق جان نـبـی با مـادر آمد سوی تو

فـاطـمـه دعوت شده از سـوی دادار حرم          چشم حق بین دوخت از هر سو به دیدار حرم

تافت خورشید وجودش در شب تار حرم          چون حجر بگذاشت روی خود به دیوار حرم

هم حرم شد یار او هم گشت او یـار حرم          با قـدوم حـضـرتـش افـزود مـقـدار حـرم

او صدف بود و ولی الله اعـظم گـوهرش

کعبه میگردید چون پروانه بر گرد سرش

ناگهان انداخت گل از درد زادن روی او          ریخت چون گوهر عرق از طلعت نیکوی او

شد کمان از درد، سـرو قـامت دلجـوی او          بی خبر از حال او هم قوم او هم شوی او

او بـسـوی کـعـبـه چشم آفرینش سوی او          با خـدا گرم سخن لعـل لب حـق گـوی او

کی خـدا امشب تو از درد درونـم آگـهـی

بسته راه از چار سو بر من تو خود بگشا رهی

ای پـنـاه بـی پـنـاهـان ای خداوند جـلـیـل          ای که ره گم کردگان راهم چراغی هم دلیل

بستـه ام بر لطف تو از رشتۀ جـانم دخیل          تو خـداونـد جـلـیل استی و من عـبد ذلیل

بارغم بر روی دوشم گشته چون کوهی ثقیل           رو به سویت آمدم زیرا توئی بر من کفـیل

یاریم فـرما که مهمان تو در این خانه ام

باز کن راهی بسویت بر من و دُردانه ام

کعبه امشب رکن دین را در بغل بگرفته ای          مرشد روح الامین را در بغل بگرفته ای

اصل قـرآن مبـین را در بغل بگـرفته ای          جان ختم المرسلین را در بغل بگرفته ای

هستی هست آفرین را در بغل بگرفته ای          شیر حق حبل المتین را در بغل بگرفته ای

قبلۀ دل کـعـبـۀ اهل یقـیـن است این پسر

منجی عـالم امیرالمومنین است این پسر

این همان دست خدا جان محمد حیدر است          این هـمان آئـینه حُـسن خـدای داور است

این همان شیرخدا شمشیر فتح خبیر است           این علی یعنی تمام هستی پیـغـمـبر است

این ز وصف و مدح عقل و درک ما بالاتر است          باطن است و ظاهر است و اول است و آخر است

این مقام و زمزم و حجر و حجر سعی و صفاست

پیشوای مسلمین و جانشین مصطفی است

در کـنـار بیت جانش با دعـا دمسـاز شد          ناگهان پیدا ز رب البـیت این اعجـاز شد

دامن دیـوار چون چـاک گـریبان باز شد          روح کعبه بر فـراز کعبه در پـرواز شد

بر فلک از خشت خشت کعبه این آواز شد          کین بـنـا ز آغـاز بر فـرزند تو آغاز شد

ای حجرعاشق؛ صفا طالب، حرم پروانه ات

ادخلی یا فـاطـمـه بگـذار پـا در خانه ات

تا به کعـبه سرور و مولای عالم زد قدم          کعبه بیش از پیش شد با مقـدم او محترم

بـاز دیـوار حـرم از امـر حـق آمـد بـهـم          دیگر اینجا کس نمیداند چه شد حتی حرم

فاطمه بود و علی بود و خدای ذوالکـرم          کارناید از کـلام و صفحه و دست و قـلم

عقل مجنون و قلم عاجز زبان گنگ است و لال

کس نمیداند چه شد جز ذات پاک ذوالجلال

کس نمی داند چه شد جز ذات دادار علی          کـعـبـه می گردد گرد شمع رخـسار علی

از حـرم بـرعـرش می تـابـد انـوار عـلی          آفرینـش داشت در سر شـوق دیـدار علی

شـد خـدا در خانۀ خود میـهـمـانـدار علی          بود ذکر حق به لب های گهـر بـار عـلی

سنگ های کعـبه می گفتند با صوت جلی

یا عـلـی و یا عـلـی و یا عـلی و یا عـلی

ای حرم را قبله؛ ای ارواح را جان یا علی          ای گدای سائلت فردوس و رضوان یا علی

ای خـدا را در شب میـلاد مهمان یا علی          ای به روی دست احمد خوانده قرآن یا علی

کیستی تو پـاکـتـر از جان پاکـان یا عـلی          کـیـستم من (میثم) آلـوده دامـان یا عـلـی

هر که هستـم خـاک درگـاه مُحـبّـان توأم

تو امام و رهبـر من، من ثـنـا خـوان توأم

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر در تمام سایتها « تا جائیکه ما بررسی کردیم» حتی سایت نخل میثم بصورت زیر آمده که احتمالا غلط تایپی می باشد لذا جهت رفع نقص اصلاح شدهمچنین این بند با یک مصرع کم ثبت شده است که یک مصرع زیر جهت رفع نقص به آن اضافه شد

ای پـنـاه بـی پـنـاهـان ای خــدای جـلـیـل          ای که ره گم کردگان راهم چراغی هم دلیل

بارغم بر روی دوشم گشته چون کوهی ثقیل           ای تـو خـود مـعـبـود بـیـت و بانی  

ابیا ت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ایراد یا ضعف محتوایی و معنایی؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و همچنین انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

این ز وصف و مدح عقل و درک ما بالاتر است          باطن است و ظاهر است و این ها همه آخر است

تا نهان در کـعـبه شد آن سر سارار قـدم          کعبه بیش از پیش شد با مقـدم او محترم

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ایراد وزنی و سکت موجود در مصرع اول بیت؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و همچنین انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

شـد خـدا در خانۀ خود میـهـمـانـدار علی          بود ذکر حق بر لب های گهـر بـار عـلی

مدح و ولادت حضرت علی علیه‌السلام

شاعر : قاسم صرافان نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : مثنوی

شانه می‌زد تا به گیسوی علی، بنت اسد           می‌شنید از هر سرِ مو: قـل هـو الله احد

شانه می‌زد حلقه حلقه، شانه می‌زد مو به مو           مو به مو، توحید حق و حلقه حلقه، سِرّ هو


مست شد از عطر جاری در هوای خانه‌اش           به چه عطری! خوش به حال شانه و دندانه‌اش

شانه بر زلـفـش بزن بنت اسد! اما ببین           بین گیسویش، هزاران دل نریزد بر زمین

مانده سر در آوریم از کار این گیسو، هنوز           از هزاران نکتۀ باریک تر از مو، هنوز

یا علی! دستان تو، کاری خدایی کرده است           عالمی را ﻟﻴﻠﺔ الزلفت، هوایی کرده است

پیچ و تاب راه عشق، از پیچ و تاب زلف توست           ﻟﻴﻠﺔ القدر، آن هزارش، با حسابِ زلف توست

آن صراطی را که گفت احمد، زِ مو نازکتر است           در معاد عاشقان، یک تار موی قنبر است

تیغِ کج، شد عاشقانت را صراطَ المستقیم           یک دعا داریم، آن هم: «یا علی ویا عظیم»

ساقیِ بزمِ «سَقاهُم رَبُّـهُم» هستی، عـلی‌           ازهمان روزیکه پیمان، پایِ خُم بستی، علی

من نه آن اللهی‌ام، مولا! نه این اللهی‌ام           جای من، امن است در ایمان، امین اللهی‌ام

عاقلان در مکه گرمِ علم و آگاهی شدند           عاشقان وجه رب، سوی نجف راهی شدند

می‌کشاند باز ما را عاشقی، سوی جنون           در هوایت، می‌شویم «السّابقونَ السّابقون»

می‌شویم السابقون، درعشقِ تو مولا!به صف           می‌شویم السابقون، از شوقِ ایوان نجف

: امتیاز

مدح و ولادت حضرت علی علیه‌السلام

شاعر : ناصر شهریاری نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : مربع ترکیب

در هوای عاشقی بی بال و پر بودن خوش است            در ره لیلی فقط مرد خطر بودن خوش است

در شب تیره بدنبال قمر بودن خوش است            تحت فرمان خدا در هر گذر بودن خوش است


آنکه بی چون و چرا عبد خدا شد حیدر است

آنکه مولای همه ارض و سما شد حیدر است

کیست او آنکس که بر ویرانه مهمان گشت و رفت            در رکوعش هم گدا آمد سلیمان گشت و رفت

عاقل آمد بر درش اما پریشان گشت و رفت            کافر آمد بر درش اما مسلمان گشت و رفت

با طلا باید نوشت این جمله را بر هر دیار

لا فــتـی الا عــلـی لاسـیـف الا ذوالـفــقـار

مکه امشب بر همه ارض و سما بالیده است            مکه امشب دور این مام و پسر گریده است

بعد عمری صاحب اصلی خود را دیده است            فـاطـمـه بنـت اسد ام اسـد گـردیده است

از شکاف کعبه معلوم است صاحبخانه کیست

گرد شمع روی او غیر از نبی پروانه کیست

عـالـم امشب دست بر دامـان او انداخته            جــلـوۀ او مــاه را از آبــرو انــداخــتــه

گنبدش خورشید را از رنگ و رو انداخته            نـام او در بین عـالـم گـفـتـگـو انـداخـته

عالم آرا روی خود را در نقاب آورده است

در نـقـاب روی مـاه بـوتـراب آورده است

بر جمیع جنّ و انسان و ملک مولا علیست            نفس طاها ‏‏جان طاها جلوۀ طاها علیست

سِرِّ معراج نـبـی در لیلة الاسرا؛ علیست            آیه آیه آیـنـه بر حضرت زهـرا؛ علیست

ای خوشا مست از سبوی ساقی کوثر شدن

ای خوشا خاک قـدوم حضرت حـیدر شدن

هر که شد دیوانۀ عشق علی عاقـل شود            میشود آقا هر آنکس بر درش سائل شود

بعـثـت خـاتـم به هـمراه علی کامل شود            آیۀ (من یشری ) اندر شأن او نازل شود

سـائـل آمد ‏رفت شاهانه ز فـیـض دولـتـش

ما سـوا را سـایـه اندازد هـمـای رحمـتـش

غیر او کس نیست با قاتل مدارا می کند            درد را نـاگـفـتـه مـقـدادش مداوا می کند

قـنـبـرش با اذن او کـار مـسیـحا می کند            لافـتی را غیر او آخر که معـنا می کند؟

کعبه از عشق علی شد سینه چاکش تا ابد

من چه گـویـم گر نگـویـم قـل هـوالله احـد

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما به دلیل مغایرت با مضامین زیارت جامعۀ کبیره « وَ وَرَثَةِ الْأَنْبِياءِ، وَسُلالَةَ النَّبِيِّينَ، وَصَفْوَةَ الْمُرْسَلِينَ » و عدم رعایت شأن انبیا؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و انطباق بیشتر با مضامین زیارت جامعه کبیره که کلام معصوم است، بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

بر تـمـام انـبـیـا و انـبـیـا مـولا عـلیـست            نفس طاها ‏‏جان طاها جلوۀ طاها علیست

مدح و ولادت حضرت علی علیه‌السلام

شاعر : محمود ژولیده نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : مربع ترکیب

می نویسم که مرا غیر علی یاری نیست           در دو عالم بجز او سید و سالاری نیست

در دلـم غیر تـولّای عـلـی کـاری نیست           دو جهان غیر علی امر دگر جاری نیست


می نـویـسم که پـنـاهـنـدۀ حـیـدر هـسـتـم

اوست سلطـانم و من شیعۀ حـیـدر هستم

پـدر و مـادر مـن خـوب امـانـت دارنـد           از ازل تا که مـرا حُبّ عـلـی بـسـپـارند

عهد کردند که دست از همه کس بردارند           بخـدا غـیر عـلی از همه کس بی زارند

یـاد دادنـد به من هر نَفَس آن پـاک دلان

لـعـنـت آل پـیــمـبـر بـه فـلان بـن فـلان

هرکه با آل علی نیست یقین با ما نیست           اوست یکتا و بجز فاطمه اش همتا نیست

حائلی بِین خـدا و عـلـی و زهـرا نیـست           جر عبودیّتِ حـق فرقِ دگر اینجا نیست

علی آن آب حیاتی است که دل خانۀ اوست

دل تـوحـیـدیِ ما والـه و مستـانـۀ اوست

اینک ای اهل تـولّا شب یـلدای شماست           شب میلاد علی سرور و مولای شماست

شب شب مستی و مجنونی و احیای شماست           وسط کعـبـه قـدمگـاه مسیـحای شـماست

ذات معبود علی، ساجد و مسجود علی است

در دل کعبه همان کعبۀ مقصود علی است

همه آنان که دلی مست و پریشان دارند           سَر و سِرّ و سحری با شَه خوبان دارند

بـادۀ نـادِ عـلـی بر لب عـطـشـان دارنـد           لبِ خـنـدان دلِ شـادان رخِ گریان دارند

کیست تا هم نـفسِ سُبحـه و سجـاده شود

همّ و غم، وا نَهَد و مست، از این باده شود

انـبـیـایـنـد هـمـه عـمـر، گرفـتـار عـلـی           اولـیـایـنـد هـمـه مَـحـرم اســرار عـلــی

حَـسـنـیـنـنـد هـمـان حـیـدر کـرّار عـلـی           هـمـۀ خـلـق سـرِ سـفــرۀ افـطـار عـلــی

کیست این فوقِ بشر، ناطـق قـرآن خـدا

نه خدا هست و نه از حضرت معبود جدا

هرکسی دینِ عـلی دارد و دنیـای ثـواب           روز را در صف حرب است و سحر در محراب

با یـتـیـمان و اسیران و غـریبان بی تاب           پیشِ طاغوت چنان موج خروشان در آب

پیش مظلوم،علی خاضع و خوشرفتار است

در برِ ظلم، اَشِـدّاءُ عـلـی الـکـفـار است

در شبستانِ علی بال و پری باید ریخت           در پی هر قدمش جان و سری باید ریخت

وسط معـرکه هایش سپـری بـاید ریخت           در حمایت ز ولایت هـنری باید ریخـت

کـربـلای هـمـۀ اهـل هـنـر در راه است

هرکسی کرب وبلایی نشود گمراه است

گفت راوی: که پس از هلهله و حملۀ چند           ناگهان شد سرِ شاهی به سر نـیـزه بلـند

قـاری فـاطـمه بر نیزه به گیسوی کمنـد           دید اهل حـرمش خسته و در اوج غـمند

نـظـری کرد سـوی قـلب صبـور زیـنب

شد سوی مقـتـل خون وقت عبور زینب

دیـد از دور که هـفـتـاد و دو تـن افـتـاده           هـر طرف پیـکـر یک پـاره بـدن افـتاده

صاحب قـافـلـه بی غـسل و کـفـن افـتاده           راهِ یـک نـیـزه شکـستـه به دهـن افـتـاده

یا رب این هـدیـۀ ناقـابـل و این قـربـانی

می شـوم هـمسفـرِ کعـب نی از مهـمـانی

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما پیشنهاد می‌کنیم به منظور انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید

می نـویـسم که پـنـاهـنـدۀ حـیـدر هـسـتـم           اوست سلـطـانـم و من بندۀ حـیـدر هستم

مدح و ولادت حضرت علی علیه‌السلام

شاعر : محمد جواد غفور زاده نوع شعر : سرود وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

دل پراز شوکت و فرّشد،شب میلادعلى           میـوۀ صبـر ظـفر شد، شب میلاد على

فرشى از بال ملک،روى زمین گستردند          آسمان زیر و زبـر شد، شب میلاد على


سبز پوشان فلک، خـنـده کنان مى‏ گفتند          شب عـشـاق، سحـر شد شب میلاد على

دل که با یاد على، گرد جهان مىگردید          راحت از رنج سفر شد، شب میلاد على

تا سحر زمزمۀ ناد عـلى، بر لب داشت          هرکه زین مژده خبر شد، شب میلاد على

چه مبارک سحرى بود که هر بنده ز خود          تـا خـدا راه سـپـر شـد شب میـلاد عـلى

سرو توحید،که سر به فلک افراخته بود          قد برافـراشـتـه ‏تـر شد، شب میلاد على

مطلع الفجرهدایت، ز افق سر زد و گفت          لـیـلـة الـقـدر دگـر شـد، شب میلاد على

نـور جـاویـد ولایت، به نـبـوت پـیوست          صحبت ازشیر وشکر شد، شب میلاد على

نخل ایمان عـدالت، که برومـنـدى یافت          سبز از این راهگذر شد شب میلاد على

کعبه تنها صدف بود که در قلب کـویـر          دامنش حِجر و حَجَر شد شب میلاد على

زمـزم از زمزمۀ نام ‏عـلــى شد شیرین          ناودان زمزمه گر شد، شب میلاد عـلى

تــازه شد بار دگر، شـیـوۀ ابـراهـیـمـى           سهم بـتـخـانـه تـبر شد، شب میلاد على

دید بتها همه در قبضۀ این بت شکن ‏است          کـعـبـه ‏آیـنـده نـگـر شد شب میلاد على

کعبه میـقـات دل ‏انگیـز خدا جویان بود          قــبلـۀ ‏اهـل نـظـر شد، شب میلاد عـلى

بسکه تأثیرپذیراست از این مژده (شفق)          صاحب حـسـن اثر شد شب میلاد على

: امتیاز

مدح و ولادت حضرت علی علیه‌السلام

شاعر : سید رضا مؤیّد نوع شعر : مدح وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : مربع ترکیب

ماهِ مولا شد حدیث طیر را با ما بخوان          در ولایش آشنا و غـیـر را با ما بـخوان

در توسل شـبّـر و شـبّیر را با ما بخوان          «یا مَن أرجوهُ لکلِّ خیر» را با ما بخوان


با نمازی، با دعـایی از گـنـاهانت برآی

هم‌چنان بنت اسد بر درگه یـزدان درآی

دانهٔ اشـکـی چـنـان آییـنه صافت می‌کند          سـوز آهـی مـحـرم بـزم عـفـافت می‌کند

روبه مسجد کن ببین رحمت طوافت می‌کند          ذات حق دعوت برای اعتکـافت می‌کند

معتکف در مسجد آن‌چه دید جز آن‌جا نبود

اعتکاف هیچ کس چون مادر مولا نبود

مـادری کـاو را ببخشد عالیِ اعلی علی          پـیـش کـعـبـه کس نداند حال او الّا علی

میرسد بر گوش جانش نغمه‌های یا علی          اعـتـکـافـش در حریم کعبه باشد با علی

چون سرآمد اعتکافش،عشق شد مدهوش او

تــا بـرآمـد آفـتــابـی بـود در آغــوش او

ای حرم درباز کن جانانه را در بربگیر          تیرگی بس، شمع با پروانه را در بربگیر

چون صدف این گوهر یکدانه را در بربگیر              خانه را بگشا وصاحب‌خانه را در بگیر

در ز دیوارحرم وا کن، به مردم درببند

خود کمر در خدمت این کودک و مادر ببند

ای حرم! غسل زیارت کن جمالش را ببین          چهرۀ چون ماه و ابروی هلالش را ببین

خط بکش بر روی بت‌ها وخط و خالش را ببین              بر سر دست رسول‌الله مـقـالـش را بـبین

کز زبور و مصحف و تورات ای جان جهان!

هر چه فرمایی بخوانم، گویدش قرآن بخوان

چون به رخسار پیمبر چشم حیدر باز شد          از نگاهش عـقـدۀ غـم به پیـمـبر باز شد

شهر علم مصطفی را برجهان در باز شد          حـجـت داور لـبـش با نـام داور باز شد

ای حریم کعبه! بشنو، این ندای دلنشین

آیـه‌های مـؤمـنـون را از امیـرالمؤمنین

اخـتـیـارش بـا خدا و عالمش در اختیار          مرد میدان‌های علم و حلم و مجد و افتخار 

جُرج جُرداق مسیحی گفت در هر روزگار         کاش می‌شد یک علی وین ویژگی‌ها آشکار
این نخواهد شد ولی از مکـتب ایـثار او
کاش خیزد هر زمان چون میثم تمّار او

: امتیاز

مدح و ولادت حضرت علی علیه‌السلام

شاعر : رضا جعفری نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

می سوخت در حرارت یک جلوه آفتاب           سر بُرد از خـجـالت خود مـوج زیر آب

دریـا شـنـیـد نـامش و از تـرس آب شـد           خورشید پا برهنه زمین خورد از شتاب


وصفش کسی نگفت وهزاران کتاب شد            سطری نخوانده هیچ کسی زین همه کتاب

کُلّی است مثل نور،ولی منحصر به فرد           مـجـبـور روشـنـیـم و نـداریـم انـتـخـاب

بنت اسـد رسـیـد و دعـا کرد کـای خدا!           آمد برون ز کـعـبـه مـنـادای مـستـجـاب

کعبه نداشت ظـرفـیـتِ جـلـوه این هـمه            تصویر چون بزرگ ترآمد شکست قاب

ما مست کرده ایم و به معراج می رویم           از کـاسـه هــای لـم یَــلـدِ سـورۀ شـراب

مـا را خـراب بــادۀ تـوحـیــد کـرده انـد           جـمـع نـقـیـض را نـگـر؛ آبـادیِ خـراب

آری بـزرگـتــر ز عـلـی نـیست آیه ای            آری زلال تر ز عـلـی نـیست حـقِّ ناب

سیـمـرغ، بی عـنـایت تـو مرغ خانگی            مـرغی که با ولایت تو پر زنـد، عقـاب

: امتیاز

سرود ولادت حضرت علی علیه‌السلام

شاعر : امیر عباسی نوع شعر : سرود وزن شعر : قالب شعر : غیرکلاسیک (سرود،زمزمه،نوحه)

پخش سبک

شـیـعــۀ مــولا؛ چـهــره خــنــدان است           جــشــن مـــیــلاد، شــاه مـــردان اسـت

آمـده سـرور کـلّ عـالمیـن           آمـده ابـالحـسن ابالحـسیـن


انـشـاءالله بـا ایــن شـعــف

وعـدۀ ما یک شب نـجـف

دسته جـمـعـی همه ایوان طلا           ذکر روحانی یا حـیـدر گوییم

یا علی علی عـلـی را شـادی           قلب ریحانه ی پیغمبر گـوییم

یا علی علی علی؛حیدر مدد * یا علی علی علی؛حیدر مدد * یا علی علی علی؛حیدر مدد (۲)

 *******************************************************************

گـرچـه عـاصـی و، گـر گــنـه کـاریــم           روز وانــفــســا؛ مـــا تــــو را داریـــم

تو شفیع محشری مولامولا            نور وقدر و کوثری مولامولا

بــر هـمـۀ عـالــم ولــی

مـولـود کـعـبـه یا عـلی

کـعـبه بر قـدوم پاکت می نازد           تا ابد به عشق تو دل می بازد

نـور الله الـصـمد حـیــدر مـدد           زادۀ بـنـت اســد حـیــدر مــدد

یا علی علی علی؛حیدر مدد * یا علی علی علی؛حیدر مدد * یا علی علی علی؛حیدر مدد (۲)

 *******************************************************************

مـاه رحـمـت شـد، دل پـر از راز است           بـــاب الـطــاف، ایــــزدی بـــاز اســت

مـهربـان خـدا بـحـقّ عـلیٍ           یــا الـهـنــا بـحــقّ عــلــیٍ

کـن روزیّ این جـمـع ما

هـم نـجـف و هـم کـربـلا

راضی از ما بشود اگـر مولا           این شود رضایت حیّ یـکـتـا

زائر عـرش الـهـی مـیـشویم            با نـوای یا عـلی و یا زهـرا

یا علی علی علی؛حیدر مدد * یا علی علی علی؛حیدر مدد * یا علی علی علی؛حیدر مدد (۲)

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل عدم رعایت قافیه تغییر داده شد

انّ بینی و بین الله                عزّ وَ جلّ ذُنوباً

سرود ولادت حضرت علی علیه‌السلام

شاعر : محمد مهدی روحی نوع شعر : سرود وزن شعر : قالب شعر : غیرکلاسیک (سرود،زمزمه،نوحه)

پخش سبک

ای نـگـار نـازنـیـن من           ای پــنـاه آخــریـن مـن

ای همیشه صاحب دلم           یا امـیـرالـمـومنـین من


نــام دلـنـشـیـن و پـاک تـو قــرار ما           ای وصـیّ مـصـطـــفـی شـیـر خــدا

ای ولایت تو حکم واجب الـوجـوب           یـا ابـالـحــسـن مــدد یــا مــرتـضـی

ای ایمانم،‌ یا علی مدد *** ای قرآنم ،‌ یا علی مدد *** ای سلطانم ،‌ یا علی مدد

یا مرتضی؛ یا علی مدد؛ یا مرتضی؛ یا علی مدد؛ یا مرتضی؛ یا علی مدد (۲)

**************************************************************

تو مـسـیـحـای دل مـنی           حلّ صدها مشکل منی

من گـرفـتـار رخ توام            با فـراقت قـاتــل مـنی

لنگر و ستـون تویی به کـلّ عـالـمـین           مـرد اول بــدر و خـیــبـر و حُــنــیـن

توامیـر و رهبـری و شاه و سـروری          ای نـگـار عـالــمـیـن یا ابا الـحــسـیـن

حیدر مولا؛یا علی مدد***عشق زهرا؛یا علی مدد *** دریاب ما را؛یا علی مدد

یا مرتضی؛ یا علی مدد؛ یا مرتضی؛ یا علی مدد؛ یا مرتضی؛ یا علی مدد (۲)

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

انبـیـا گشته اند مست جـام حـیـدری           در سما صفدری؛ در زمین دلاوری

تو شفیق پیغمبرانی *** تو به جسم دین عین جانی *** جد مولا صاحب زمانی

ما گـدایان رحمت تو*** جـمـله مـداح هیبت تو*** جـان به قـربان غـربت تو

حیدر مولا؛ یا علی مدد***حیدر مولا؛ یا علی مدد***حیدر مولا؛ یا علی مدد

یا مرتضی؛ یا علی مدد؛ یا مرتضی؛ یا علی مدد؛ یا مرتضی؛ یا علی مدد (۲)

: امتیاز

سرود ولادت حضرت علی علیه‌السلام

شاعر : امیر عباسی نوع شعر : سرود وزن شعر : قالب شعر : غیرکلاسیک (سرود،زمزمه،نوحه)

پخش سبک

حـال دل حـور و ملک گـردیـده عـالی            آمـد بـه دنـیـا حضرت مـولی الـمـوالی

ذکرمحبین، نور و تبارک            میـلاد مولا ، بادا مبارک


بـر کـلّ مخـلـوقـان ولـی آمـد بـه دنــیـا            نـجـل ابـوطـالـب عــلـی آمـد بـه دنـیــا

بادا مبارک مقدم مولود کعبه

**********************

تـفـسـیــر آیـات خــدا؛ آمـد خــوش آمـد            جـان نـبـی مـصـطـفـی آمـد خـوش آمـد

خاک حریمش،فخر وسعادت            قرآن بخواند،وقت ولادت

سیـمـای قـرآن در کـلام اوعــیـان است            نـورعیانش را چه حاجت بر بیان است

بادا مبارک مقدم مولود کعبه

**********************

من که به عـشـق ناب حـیـدر مبـتـلایـم            در اعــتـکــاف کــنــج ایــوان طـلایــم

ذکریا حیدر، اوج عبادات            برمعتکفها،روح مناجات

یا رب به حـقّ شـیـعـیـان مـرتـضـایـی            مـا را نـمـا بـا یــا عـــلـی کـربـبـلایــی

بادا مبارک مقدم مولود کعبه

: امتیاز

سرود ولادت حضرت علی علیه‌السلام

شاعر : امیر عباسی نوع شعر : سرود وزن شعر : قالب شعر : غیرکلاسیک (سرود،زمزمه،نوحه)

پخش سبک

جـشـن مـیـلادِ شـمـس ولایـت شــد            شـادی اهـل ولایت بـی نـهـایت شد

سـاقی کـوثــر، مـولا عـلـی حـیـدر            ای به عالَم تاج سر مولا علی حیدر


****************************

چـشـم عـالـم شـد مـحـو تـمـاشـایش            خانـۀ کـعـبـه مُـزیّـن بر قـدمهـایـش

عـشـق نـاب او طـعــم عـســل دارد           فـاطمه بنت ِ اسد گل در بـغـل دارد

سـاقی کـوثــر، مـولا عـلـی حـیـدر            ای به عالَم تاج سر مولا علی حیدر

****************************

مــاهِ روی او شـد قـبـلـۀ مــقـصـود            کعبه تا روز ابد نازد بر این مولود

ای هـمـه جـانـهـا بـادا به قـربـانـش            آیه های مـؤمـنـون گـلـواژۀ جـانش

سـاقی کـوثــر، مـولا عـلـی حـیـدر            ای به عالَم تاج سر مولا علی حیدر

****************************

شـکــر للّه کـه؛ بـر او گـرفـتــاریـم            ما تمسّک بر ولای مرتضی داریم

زنــدگـی مــا شـد فــانــی عـشـقِـت            آرزو داریم شویم قـربـانـی عشقِت

سـاقی کـوثــر، مـولا عـلـی حـیـدر            ای به عالَم تاج سر مولا علی حیدر

****************************

با شـهـیـدان ما هـمراه و یکرنگیم             با سعـودی هـا همه آمادۀ جـنـگـیـم

ذکر ِ هر کی با ما یار و همراهه             اشـــهــــد انّ عـــلـــیـــاً ولــــیُ الله

سـاقی کـوثــر، مـولا عـلـی حـیـدر            ای به عالَم تاج سر مولا علی حیدر

: امتیاز

سرود ولادت حضرت علی علیه‌السلام

شاعر : محمد زنجانی نوع شعر : سرود وزن شعر : قالب شعر : غیرکلاسیک (سرود،زمزمه،نوحه)

پخش سبک

قلب شیعه ها دوباره،غرق شادی وشعف شد         مرغ دل دوباره راهی،سمت ایوان نجف شد

پیرو خـط رهـبــریـم         تا نفس دارم حیدریم(۲)


حیـدر، دلا رو کرده شیدا ***  حیدر، امیر ملک اعلا ***  حیدر، غلامتم به مولا

علی علی مولا ؛ علی علی مولا (۲)

*****************************

کاشکی تقدیرم رو آقا از حسین تو بگیـرم         آخـرش بیام و پـای؛ ایـوان نـجـف بمیرم

اهل مـذهب جعـفریم         تا نفس دارم حیدریم(۲)

حیدر، بی کس و بی پناهم *** آخر، تومیکنی نگاهم ***  حیدر، تویی تو پادشاهم

علی علی مولا ؛ علی علی مولا (۲)

*****************************

ذکریا علی یا حیدر، شور وحال زندگیمه         ازهمان روزای اول، آب بابای بچگیمه

از غمای عالم بری ام         تا نفس دارم حیـدریـم (۲)

حیدر؛ تو شاهی من فقیرم *** حیدر؛  پیش تو سر بزیرم *** آخر؛ حاجتم و میگیرم

علی علی مولا ؛ علی علی مولا (۲)

: امتیاز

مدح و ولادت حضرت علی علیه‌السلام

شاعر : محسن عرب خالقی نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : مربع ترکیب

دنـیـای بی‌امــام به پـایـان رسیده است           از قلب کعـبه قـبـلـۀ ایمان رسیده است
از آسمان حـقـیـقـت قـرآن رسیده است           شأن نزول سوره «انسان» رسـیــده است


وقتش رسیده تا به تن قـبـلـه جان دهند
در قاب کعبه وجه خدا را نـشـان دهند
روزی که مکه بوی خدای احد گرفت           حتی صنم به سجده دم یا صـمد گرفت
دست خدا ز دست خــدا تـا سند گرفت           خـانـه ز نـام صـاحب خانه مدد گرفت
از سمت مستجار،حرم سینه چاک کرد
کوری چشم هرچه صنم سینه چاک کرد
وقتی به عشق، قلب حرم اعتراف کرد           وقتی عـلـی به خانه خود اعتکاف کرد
وقتی خدا جمال خودش را مطاف کرد           کعبه سه روز دور سر او طواف کرد
حاجی شده است کعبه وسنت شکسته است
با جامـۀ سـیـاه خـود احرام بسته است
از بــاغ عـرش رایـحـه نـوبر آمده‌ست           خورشید عدل از دل کعبه بر آمده‌ست
از بیشه‌زار شیر شجاعت در آمده‌ست           حُـسـن خـدای عـزوجل حیدر آمده‌ست
جانِ جهان همین که ازآن جلوه جان گرفت
حُسنش؛ به اتفاق ملاحت جهـان گرفت
ای مـنـتـهـای آرزو، ای ابـتــدای مــا!           ای مـنـتـهی به کوچه‌ی تو ردّ پای ما!
ای بـانی دعـای سـریـع ‌الـرّضـای مـا!           پیـر پـیـمـبـران، پـدری کـن بـرای ما!
لـطـف تو بـوده شـامـل مـا از قـدیـم‌هـا
دستی بـکـش بـه روی سـر مـا یـتـیم‌ها
پشت تو جز مـقـابـل یـکـتــا دو تـا نشد           تیر تو جز به جانب شیـطـان رهـا نشد
حق با تو بود و لحظه‌ای ازتو جدا نشد           خـاک تو هـر کـسـی که نـشـد توتیانشد
ای شاه حُسن!‌ با تو «گدا معتبر شود»
آری!«به یمن لطف شما خاک زر شود»
ای ذوق حُسن مطلع و حُسن خـتـام ما!           شـیـریـنـی اذان و اقــامــه به کــام مـا!
تا هست مُهر مِهر تو بر روی نـام مـا           «ثبت است بر جریده‌ی عالم دوام ما»
این حرف‌های آخرشعراست وخواندنی است
 پای تو هر کسی که نماند نماندنی است

: امتیاز

مدح و ولادت حضرت علی علیه‌السلام

شاعر : حبیب چایچیان (حسان) نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن قالب شعر : غزل

بر بیت خـدا، نــور و صفای دگـر آمـد            این کیست که در خانۀ حق بیخبر آمد؟

این نورخدایی است که نازل به حرم شد            یا لطف نهان بود وکنون جـلوه گر آمد


مهر است مگر، میدمد از رخنه دیوار؟            مـاه است مگر ،کز افـق کعبه بر آمد؟

سـر الله اعـظـم ، سبب سـجـده بـر آدم             در قـبـلـه گه آخـر، ز پس پرده بر آمد

سـر حـلـقـۀ خـلـقـت،  پدر عالم هستی             سر چـشمـۀ پـایـنـده عـلـم و هـنـر آمـد

حسنی که پراکنده به هر دور و زمان بود             مجموع به یک جا شد و با یک نفر آمد

در بیت اَحد، قدرت حق، پرده برافکند             ازبنت اسد، شیر صفت یک پـسر آمد

محبوب خدا،  نفس نبی، همسر زهرا              معشـوق بـشر، باب شبـیر و شبر آمد

جبریل امین، شهپر خود فرش زمین کرد             چون عرش نشین،خسرو والا گهر آمد

از مـقـدم او، باغ ارم گشت گـل افشان            بر شاخه طـوبی، ز وجـودش ثـمر آمد

افـراشـتـه شد،  پـرچـم پیـروزی قـرآن            کز جانب حق،  آیت فـتـح و ظـفر آمد

آمـد اســـد الله ، بـه هــواداری احــمــد            خـورشـیـد جـمـال نـبـوی را قـمـر آمد

پـویند ره کعبه، به یـادش همه عـشـاق            بوسند حـجـر را چو لـبش در نظر آمد

بی گفته ی او، هر قـلمی نای تهی بود            از قـنـد لـب او، به سـخـنـها شکـر آمد

هر گـز دگـران را نَبـُود جـای قیـاسش            زیرا که عـلی، بر همه ابـرار سر آمـد

گمراه چه آرد پس از این عذر گناهش؟            کز قـبـلـه برون، قـبـلـه نـمای بـشر آمد

برخیز حسان،چنگ به دامان علی زن            اکنون که تو را سایه رحمت به سر آمد

: امتیاز

مدح و ولادت حضرت علی علیه‌السلام

شاعر : امیر حیاتی نوع شعر : مدح وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

نشان آمدنت، روی کـعـبـه حک شده بود         و صبر کعبه که لبریز از ترک شده بود

دوباره کعبه ترک خورد؟! یا سر تو شکافت؟!         از این پدیده ، زمان هم دچار شک شده بود


شکاف کعبه،فدای سرت،چه سرّی داشت؟!           نشان مرگ و تـولد، که مشتـرک شده بود !

در شکسته، لـگـد، گـریـه های در کـوچـه،           غـمـی بـزرگ، به اندازه ی فدک شده بود

: امتیاز

مدح و ولادت حضرت علی علیه‌السلام

شاعر : غلامرضا سازگار نوع شعر : مدح وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن قالب شعر : مسدس ترکیب

ای حرم دیدار روی حق تعالایت مبارک            کـعـبـه امشب آفـتاب عالم آرایت مبارک

ای صفا ای مروه ای هستی تجلایت مبارک            ای حطیم ای حِجر ای زمزم تولایت مبارک


فاطمه بر صورت مولا تماشایت مبارک           رحمت للـعـالـمـین دیدار مولایت مبارک

گوهر دریای تـوحـیـدت مبارک باد کعـبه

دردل شب قرص خورشیدت مبارک باد کعبه

امشب از زمزمه به کف ساغر بگیرید ای ملایک          کعبه را مانند جان در بر بگیرید ای ملایک

عیدی خود را ز پیغمبر بگیرید ای ملایک            هرچه میخواهید از حیدر بگیرید ای ملایک

ذکریا مولا علی از سر بگیرید ای ملایک           از امیرالمؤمنین کوثر بگیرید ای ملایک

سرخوشان زمزم فیض علی ساغرمبارک

بر همه میلاد مولا سـاقـی کـوثـر مبارک

دامن أمّ الـقـری امـشب أبـوالأیـتـام دارد            مکه پیش از سال بعثت جلوۀ اسلام دارد

یا حـرم آگـاهی از بشکستن اصنام دارد            آسمان ازصورت خورشید بر کف جام دارد

یا زمین از نور امشب جامۀ احرام دارد            حـبّذا مولود مسعودی که حیدر نام دارد

کعبه امشب بیت معمور امیرالمؤمنین شد

مُلک هستی غرق در نور امیرالمؤمنین شد

ای نبی را جانشین میلاد مسعودت مبارک            عروه الوثقای دین میلاد مسعودت مبارک

قـبـلـۀ اهل یقـین میلاد مسعودت مبارک            خلق عالم را معین میلاد مسعودت مبارک

مرشد روح الامین میلاد مسعودت مبارک            یا امیرالمؤمنین میلاد مسعودت مبـارک

ای حرم امشب اسد در دامن بنت اسد بین

قـل هـو الله احـد مـرآت الله الـصـمـد بین

گوهرعصمت گرفته در بغل دردانه امشب            یا که زمزم را پُر از کوثر بود پیمانه امشب

عارض مولا شده شمع و حرم پروانه امشب            خانه دارد آبرو از روی صاحب خانه امشب

این خبر کرده امیرمکه را دیوانه امشب            میدهد بنت اسد را ذات حق ریحانه امشب

ای امیرمکه با زمزم حرم را شستشو کن

صاحب البیت آمده جان را نثار روی اوکن

فاطمه بنت اسد قرص قمر آوردی امشب            ماهی ازخورشید گردون خوبترآوردی امشب

بر رسول الله قـرآنی دگر آوردی امشب            نـخـل امـیـد محمد را ثمر آوردی امشب

جان شیرین بر تن پیغامبر آوردی امشب            حـبّـذا ای مادر مولا پسر آوردی امشب

با وضو در بر بگیرش هستی پیغمبر است این

هم علی،هم مرتضی،هم بوالحسن،هم حیدراست این

بی تـولای عـلـی اسلام جـان دارد ندارد            زهد کل رهروان بی او روان دارد ندارد

خصم او جز در دل دوزخ مکان دارد ندارد            هیچ پـیـغـام آوری خط امـان دارد ندارد!

برمشام خویش بویی از جنان دارد ندارد            حشر بی ظلّ لوایش سایه بان دارد ندارد

کعبه شاهد باش من غیر از علی رهبر ندارم

در دو دنیا دست از دامان حـیـدر بر ندارم

چشم شوکعبه که بینی روی رب العالمین را            گوش شو تا بشنوی آیات قـرآن مبین را

نـطـق زیبای دل انگیز امیرالمؤمنین را            صوت قرآن علی لبخند ختم المرسلین را

بوسه های احمد وتبریک جبریل امین را            عید اهل آسـمـان و شادی خلق زمین را

ای حرم با ماه رخسار علی روشنگری کن

یا علی قرآن بخوان و از محمد دلبری کن

یا محمد شیر تو شمشیـر حی داورم من            فاتح احزاب و بدر و قهرمان خیبرم من

باطنم من ظاهـرم من اولم من آخرم من            با تو در تنهایی و سختی وغم همسنگرم من

کشتی توحیـد را در سایۀ تو لنـگـرم من            حیدرم من، حیدرم من، حیدرم من، حیدرم من

همچو قرآنت چراغی منجلی داری محمد

بیم از دشمن مکن دیگر علی داری محمد

یا محمد بازو و شمشیرمن در اختیارت            من خدا را شیرم و زنجیرمن در اختیارت

حمد من تهلیل من تکبیر من در اختیارت           غـرش فـریـاد عالمگیر من در اختیارت

هم قضا تسلیم، هم تقدیر من در اختیارت          عزم من، تعجیل من، تأخیر من، در اختیارت

پا به پای حضرتت اسلام را یار و معینم

تو رسول اللّهی و من هم امـیـرالمؤمنینم

آمدم توجان من باشی ومن جان تو باشم            از ولادت تا شهادت تحت فرمان تو باشم

در تمـام جـنـگ ها فـتـح نمایان تو باشم            حـامـی دین مـبـیـن و یار قرآن تو باشم

بین حق وبین باطل نور وفرقان تو باشم            باغـبـان دائـم گـلـهـای خـنـدان تـو باشم

آن چـنـان که حق مـرا یار پیمبر آفریده

ذوالفـقـار حـیــدری را بهر حیدر آفریده

ای تمام دین من مهر و تولایت علی جان            ای دلم دریای نوری از تجلایت علی جان

ای به قرآن مدح گفته حق تعالایت علی جان                ای همه عالم فدای قد و بالایت علی جان

ای خدا خوانده به کل خلق مولایت علی جان           ای فراتر آستان از عرش اعلایت علی جان

ای ولایت دین «میثم» جان میثم هست میـثم

وای اگر از مرحمت فردا نگیری دست میثم

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما پیشنهاد می‌کنیم به منظور انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید

آمدم توجان من باشی ومن جان تو باشم            از ولادت تا شهادت عبد فرمان تو باشم

مدح و ولادت حضرت علی علیه‌السلام

شاعر : سید محمد حسینی نوع شعر : مدح وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : ترکیب بند

ما عـاشقیم و تا به قـیـامت یـگـانـه ایـم            مــا از ازل بـرای ابـد عــاشـقـانـه ایـم

ما مـوج می زنـیـم به طـوفـان عـاشقی            دریـای احـمـریـم ولـی بی کـرانـه ایــم


آواره ایم خـانـه به دوشـیـم بـی کـسـیـم            ما چون کـبـوتـریـم که دنـبـال لانـه ایم

دلبر نگـاهـمـان نـکـنـد گـریـه می کنیم            چون خواب کودکانه پی هر بهانه ایـم

حـتـی بـرای بـودن مـا آیـه آمـده اسـت            ماهـا یـتـیـم و سـائـل ایـن آسـتـانـه ایـم

ما را خــدا ز خـاک بـنـی هـاشـم آفرید           پس تا ابـد بــرای هـمـین جـاودانـه ایـم

با عشـق مـی پـریـم پـر و بـالمان دهید

اشـکـی برای گـریـه امـسـال مان دهید

گـنـبـد نشان بـده که بـرایت کـبـوتـریـم            جـلـد حـرم شـدیـم بـرای تـو می پـریـم

مــا مـومـن نـفـوذ نـگـــاه شـمـا شـدیـم            یک لحظه بی نـگـاه شما بـاز کـافـریـم

دور از شما شمایل مرداب می شـویــم           وقتـی کـنـار دست شـمـایـیـم کـوثـریــم

تو مـالـکـی و ما هـمـگـی بـنـده تـوأیـم           تو حیدری و ما همه از نـسـل اشـتـریم

تبـعـیـدی تـوایــم به صـحـرا رسیده ایم           آقـــا اگــر قــبــول کـنـی مـا ابـوذریــم

یک شب به قوم وخویش خودت سرنمیزنی                دیـنـی اگـر حـسـاب کـنـی ما بـرادریم

بـالا پـریـده ام پـر و بـال مـرا بـچـیــن           خیلی بزرگمان بـکـنـی تـازه نـوکـریـم

ما سـائـلـیـم وقت رکـوعت رسیـده ایـم           انـفـاق کـن ولـی خــدا یــا ابـاالـکـریــم

ما بـنـده زاده ایـم تـو چـاکـر قـبـول کن

از نـسـل قـنـبـریـم تو قـنـبـر قـبـول کن  

غم در کـنار چـشـم شما شـاد مـی شـود           یعنی خـرابـه هـا به تـو آبــاد می شـود

دنیا به یمن روی شما در تحرک است            حتی نسیـم هم ز شـمـا بــاد مـی شــود

آواز خــوان دکّــه خــیــاطــی مــحــل            با یک نـفـس ز کام تو ارشاد می شود

هرکس اسیرعشق تو بود است یا علی           از قـیــد و بـنــد عـالـمی آزاد می شود

شــــاگــرد روز اول درس مـحــبـتــت           با اولـیـن کــلام تـو اسـتــاد مـی شــود

با یک اشاره ات همه شمشیر می کشیم           وقتی که پیر حضرت مـقـداد می شـود

حـالا مُـریـد صـبـر تـوأم یـا ابـالـحـسن

 ای پیرِ درد و غصه و غم، یا ابالحسن

ای کعبه از حضور شما مـفـتـخـرترین           مکه به یـمن شخص شما معـتـبـرتـرین

کعبه برای روی شما سینه اش شکست           تو قلب شهر مکه شدی یا جـگـرترین؟

قبل از نزول، ترجمه مـومـنـون شـدی            در آیه های حضرت حق مستـقرتـرین

پـیـروز تــا هـمـیـشـهٔ هـر غــزوه اُحُـد           ای سینه ات برای مـحـمـد سـپـرتـریـن

از بس علاقه داشت محـمد به روی تو           دامــاد او شـدی و بـرایـش پـسـرتـرین

هر روز ما برای شما جـشـن می شود           هر روز مـا بـرای شـمـا ای پـدرترین

آواره بــوده اند چه بـسـیـار در پی ات           ما هم برای عشق شما در به در تـرین

امشب بیا و آیه ای از مومنـون بخوان

 حزب خدا شدی و هم الغالبون بخوان

: امتیاز

مدح و ولادت حضرت علی علیه‌السلام

شاعر : محسن عرب خالقی نوع شعر : مدح وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : ترکیب بند

چه شد كه خشت سر خشت چیده شد كعبه            برای چیست كه این قـدر كـشـیده شد كعبه

مگر كه؟ از دل این خـانه می زند بیـرون            كه نـاز مـقـدم او آفــریـده شـد كـعـبــه


كه آمد و چه شنید و چه گفت میدانی؟            كه پیش خـلـق گریبان دریده شد كعبه

سـر هم آمـد و باز هم دوباره شكافـت            كه تا قـیـام قـیـامت پـدیـده شـد كـعـبـه

نمونه خط خدا را كه دیده است كجاست؟

علی قشنگ ترین دست خط دست خداست

سه روز بر در كعـبه نظاره میـكردند            دعــا برای شـكـافـی دوبـاره میـكردند

منـجـمـیـن همه مبـهـوت در پی چـاره           تـوسـلـی به ضـریـح سـتـاره میـكردنـد

دوباره ریخت به هم طرح كعبه و مردم           به سوی مـادر و كـودك اشاره میكردند

رسید ماه و زلیـخـائـیـان ز یوسف ها           به خانه هرچه كه بود عكس،پاره میكردند

ز حكم خنده وَ یا گریه های كودكی اش           از آن به بـعـد هـمـه استخـاره میـكردند

گشود چشم و زمین را پر ازحلاوت كرد

بجای گریه دو سه آیه ای تلاوت كـرد

قـسـم به ذات تو كه لایـزال مـی مـانـد             زبـان زمـان بـیـان تــو لال مـی مـانـد

تو پـیـر عـالـم و سلمان چند صد ساله            كـنـار تو پـسری خـورد سال می ماند

چنان كه آمده ای هیچ كس نیامده است            شــكــوه آمـدنـت بـی مـثـال مـی مـانـد

به روی سینه ی كـعـبــه اِلی الأبـد آقا            نـشــان آمـدنت چــون مــدال می ماند

در آخـر غـزل ای پـاسـخ سـئـوالاتــم            برای من فقط این یك سوال می مـانـد

از این علی كه چنین آمده است در دنیا

چقدر فـرق بود تا عـلـیّ عــرش خـدا

كه بود آمد و رفت و كسی نـفـهمیدش            چه كرد او كه بشر چون خدا پرستیدش

صدای سـادۀ نـعـلـین پـاره اش رفت و           فـلـك ندید كـسی را به گَـرد تـقـلـیـدش

خدا كه گفت علی هست سورۀ اخلاص            خدا كه گفت علی هست عین توحیدش

چو دید مرتبه اش را كسی نمی فـهـمد           به شاخسار زمین دست برده و چیدش

خلاصه خسته شد از نـور؛ دل خـفاش           علی الصباح پلیدی شكست خورشیدش

به عرش حك شده نامش به نام آب ترین

همین كه هست زمین را ابوتراب ترین

اگر چه شیعـۀ مانند من فــراوان است           كسی كه مورد طبع علی است سلمان است

كـسـی كه پـای ولایـت تـمـام قـد مـانَـد           كـسی كه در ره رهبر گذشته از جان است

كسی كه مثل علی پیش دشمنان طوفان           كسی كه مثل علی پیش دوست،باران است

دعـا كـنـیـد بـصـیـرت دهد خـدا ما را           بصیرت است كه میزان كفر و ایمان است

اگـر بـصـیـر نـبـاشـیـد بـعـد پـیـغـمـبر           به روی مسند او جایگـاه شیطان است

اگـر بـصـیـر نـبـاشـیـد بــاز می بیـنیـد           كه مثل فاطمه ای پشت درب سوزان است

اگر بـصـیـر نـبـاشـی امـام بـر حق را           به سجده كشته وگویی مگر مسلمان است؟!

اگر بـصـیـر نـبـاشـی ببـینی آن دم را            كه چوب تو به لب قاریان قرآن است

حسین را به خـدا بی بصیرتان كشتند

كـنـار آب لب تـشـنـه بی امـان كشتند

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر در تمام سایت ها « تا جایی که ما بررسی کردیم » بصورت زیر آمده است که از نظر وزنی در مصراع اول ایراد دارد لذا جهت رفع نقص اصلاح شد

سـر هــم آمــد و دوبـــاره شــكــافــت            كه تا قـیـام قـیـامت پـدیـده شـد كـعـبـه

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما پیشنهاد می‌کنیم به منظور انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید

چو دید مزّه ی او را كسی نمی فـهـمد           به شاخسار زمین دست برده و چیدش

مدح و ولادت حضرت علی علیه‌السلام

شاعر : رضا جعفری نوع شعر : مولود یه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

درساعتی شگفت، مکعّب شکست وبعد         مردی به جای قبلـۀ مردم نشست و بعد

رکعت شد ونماز شد وحمد و سوره شد         آمد طلسم مسجـدیـان را شکـست و بعد


با یک نفر شبیه خـودش گشـت روبرو         خود را گرفت ثانیه ای روی دست و بعد

آیــات نـــوبـری ز درخـت انـار چـیــد         وخواند از تشهّدش:از بود و هست وبعد

مِثـلِ مَثـل شد و به زبــانِ هـمه شکفت         از راه حلق در ته دل ریشه بست وبعد

چون روحِ درنسوجِ گیاهان حلول کرد         یک خوشه خورد ازخودش و کرد مست وبعد

مـقـداری از تـرشّـح او را زمین چشید         قیمت گرفت خاک اراضیِ پست و بعد

هر سال گفت تا که بگـویند شـاعـران:         درساعتی شگفت مکعب شکست و بعد

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل ایراد محتوایی حذف شد

ما را ببخش! مـا که گـنـاهی نـداشـتـیم         اوخواست اهل بادیه را بت پرست و بعد

مدح و ولادت حضرت علی علیه‌السلام

شاعر : سید حمید رضا برقعی نوع شعر : مدح وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

به سمت کعبه ملک هم دخیل می آورد           که مـادری پـسری بـی بـدیـل می آورد

گشود لب به سخن کعبه، داشت بی پرده           بـرای خـلـقـت عـالـم دلـیـل مــی آورد


زاشک شوق ملک، زیر پاش دریا شد           و کعبه غرق کلیمی که نـیـل می آورد

خـلـیـل بـا تـبـر آمـد بـه بُــتـکـده، امـا            به روی دوش، محمد، خلیـل می آورد

علی برادری اش را به عدل ثابت کرد           که شـعـله جانب دست عـقیل می آورد

چگونه وصف شه لافتی کنم، که خـدا           به مدح او صفت از این قبیل می آورد

: امتیاز

مدح و ولادت حضرت علی علیه‌السلام

شاعر : علی اکبر لطیفیان نوع شعر : مدح وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : 0

غیرازین در،خواهش احسان نمی‌آید به کار         التماس از دست این‌وآن نمی‌آید به کار

اهل تعارف نیستم جان قابل تعارف نبود         محضرمعشوق حتی جان نمی‌آید به کار


یا که کشکول گدایی یا وبال گردن است         گر نباشد دست بردامان نمی‌آید به کار

بی‌سروسامان شدن سیر وسلوک عاشق است         طالب دل را سر وسامان نمی‌آید به کار

خلوت یک کنج یوسف راعزیزمصرکرد         بی‌گناهان را چرا زندان نمی‌آید به کار

کار؛کارپنجه مشـگـل‌گـشای مرتضاست         این گره طوری ست که دندان نمی‌آید به کار

کوفه هم ویرانه بود اول؛علی ‌آباد کرد         چه کسی گفته دل ویران نمی‌آید به کار

********************

در میان بی‌قراری‌ها قرار آمد به دست         روزى راز و نیاز ازحال زار آمد به دست

روزهجران می‌کشیم و شب تقاضا میشویم         ازخروش عاشقان لیل و نهارآمد به دست

نـیـسـتـم گرچه کـلـیـم‌الله اما در نـجـف         فرصت گفتاربا پروردگار آمد به دست

هرچه را بخشید می‌ریزم به‌پای فاطمه         خرج یارش میکنم هرچه زیارآمد به دست

خار را با مهر تو چیدیم گل برداشت شد         گل بدون مهرتوچیدیم خار آمد به دست

********************

گاه شد مظهر خدا وگاه شد مظهر علی         من علی را در خدا دیدم خدا را در علی

روزاول ازخودش یک نورواحد خلق کرد         نیم آن شد مصطفی و نیمۀ دیگر علی

این سر قرآن علی وآن سر قرآن علی         حق کتابی را فرستاده ست سرتاسرعلی

می‌نویسم ازازل ظاهرعلی باطن علی         می‌نویسم تا ابـد اول عـلـی آخـر علی

ظاهرش این بود در معراج، الله ورسول         بـود امـا بـاطـنـاً، الله، پـیـغـمبر، علی

یا ابـا آدم! ابا شـبـّر! ابا زینب! عـلی!         همسر زهرا على، داماد پیغمبر عـلی

شهریار و شهسوار و بنده پـروردگـار        حضرت دُل دُل­ سوار وخواجه قنبرعلی

انبیا دست تـوسـل بر عـبـایش داشـتـند        انـبـیـا هـرچـنـد بـالایـنـد بالاتــر عـلی

********************
گر زبانزد هست گــرمای بیابان نجف         می‌دمد خورشید ازچاک گریبان نجف

سفره مولاست گرپهن است هرجاسفره‌ای         عرش هم باشیم اگرهستیم مهمان نجف

آرزوی دیــدن جـنـت نکردم هیچ‌وقت         من خوشم با دیدن ریگ بیـابـان نجف

نیست مدیون کسی الا عـلـی و فاطمه         هرکسی که رفت زیر دین ایوان نجف

به قـنــوت ما نمی‌آید عـقـیـق هیـچ­ جا         می‌خرم انگشتر از ملک سلیمان نجف

ما سر وجانی بدهکار بتول و حیدریم         سربه قربان مدینه جان به قربان نجف

رزق آب‌ونان ما دست حسین است وعلی         سال‌ها خوردیم آب کـربـلا نــان نجف

نیـمـه مــاه رجـب از راه دارد می‌رسد        کربلای ما چه شد دستم به دامان نجف

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل ایرادات محتوایی و مغایرت با توصیه های علما و مراجع و اغراق آمیز بودن مطالب حذف شد. فراموش نکنیم که حضرت علی علیه‌السلام فرمودند: لَا تَتَجَاوَزُوا بِنَا الْعُبُودِيَّةَ ثُمَّ قُولُوا فِينَا مَا شِئْتُمْ وَ لَنْ تَبْلُغُوا وَ إِيَّاكُمْ وَ الْغُلُوَّ كَغُلُوِّ النَّصَارَى فَإِنِّي بَرِي‏ءٌ مِنَ الْغَالِينَ. ما را از مرز عبودیت خارج نکنید و به سرحدّ ربوبیت نرسانید، آن گاه هرچه می ‏خواهید در فضیلت ما بگویید، لیکن بدانید که حق ثناگویی ما را ادا نخواهید کرد. از غلوّ کردن درباره ما بپرهیزید و همانند نصاری که درباره عیسی علیه‌السلام غلو کردند نباشید، که من از غلوّ کنندگان بیزارم. الاحتجاج ج ۲ ص ۴۳۸، بحارالانوار ج ۲۵ ص ۲۷۴، اثبات الهداه ج ۵ ص ۳۹۱

لطف کن قلاده‌ام را گوشـه صحنت ببند         درنجف غیر از سگ دربان نمی‌آید به کار

گفت خالق بعدازاین توخلق کن گفتی به چشم          چشم‌ باز وبسته کردی روزگار آمد به دست

ابرویت مثل کمان خم شد ولی شمشیرشد          بعدازآن لاسیف الا ذوالفقارآمد به دست

کعبه شد شأن نزولت پس تو رب الکعبه­ ای          این‌چنین شد که طواف هفت بارآمد به دست

اوخودش جای خودش نامش چنان مشکل‌گشاست            که شفاعت می‌کند فردای محشر هرعلی

دورتا دو حرم زوزه کشیدن کارماست         می‌شود نوح نبی وقـتی نگهـبان نجف